چشمه باران(farsan )



   

نیستی هرشب برایت شعر می خوانم هنوز
پای قولی که تو یادت رفته می مانم هنوز

می نشینم خاطراتت را مرتب می کنم
در مرور اولین دیدار، ویرانم هنوز

کاش روز رفتنت آن روز بارانی نبود
از همان روزی که رفتی خیس بارانم هنوز

راه برگشتن به سویم را کجا گم کرده ای
من برای ردپاهایت خیابانم هنوز

با جدایی نیمه ای از من به دنبال تو رفت
بی تو از این نیمه ی دیگر گریزانم هنوز

بعد تو من مانده ام با سالهای بی بهار
بعد تو تکرار جانسوز زمستانم هنوز

دست هایم را رها کردی میان زندگی
بی تو مثل کودکی تنها پریشانم هنوز

روبرویت می نشینم روبرویم نیستی
نیستی هرشب برایت شعر می خوانم هنوز
#علی_صفری


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وب سایت آموزشی میلیونر بیوشیمی برگ نگاه مکتب اسلامی موسسه فرهنگی آموزشی اندیشه پویای فاطمی مصباح بلاگ سایت ترجمه99 analysis music studl سایت بررسی اتفاقات گرافیکی ایران و جهان